متن دلتنگی مادر

متن دلتنگی مادر

کاش بودی سرم را روی شانه هایت می‌گذاشتم و می‌بوسیدمت
وقتی بودی آنقدر بزرگ نبودم وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم
دستهایم سرد است کاش بودی دستم را میگرفتی
کجایی؟ شنیدم بهشت هم برایت کم است
خوش به حالت کاش من را هم میبردی
دلم برایت تنگ است همیشه عاشقت هستم
شب‌ها به خوابم بیا مثل هر شب
دوستت دارم مادر

******
کودک که بودم وقتی زمین میخوردم
مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت
دیروز زمین خوردم، ولی دردم نیامد.
اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد

******



آسوده بخواب مادر بیمارم
راحت شدی از اذیت و آزارمبا دسته گلی به دیدنت آمده ام
بر خاک تو از اشک ، چه ها می کارم
بعد از تو فقط بغض و خدا را دارم!زندگی م منهای تو..!
رمز من و عشق ، نام زیبایت بود
جنت ، فرشی به زیر پاهایت بودروزی که تو را شناخت ناباوری ام –
افسوس که زندگی م ، منهایت بود!مادر ریحان ها…!
ای مادر آفرینش ریحان ها
رمز هیجان پروری توفان هاها! مادر بغض های سرگردانی
نشنیده ترین سمفونی باران ها.!قافیه اش پر پر بود!
گل بود ولی قافیه اش پر پر بود
درکش ز توان عشق بالاتر بودحتی خود عشق سینه چاکش شده بود
لبریز حماسه بود ، چون مادر بود!سرمست ترین بهشت ها!
دستش همه کینۀ زمین می شوید
چشمش ز یگانگی نشان می جویدهر جا که قدم به تربتش بگذارد
سرمست ترین بهشت ها می روید!
******

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ
ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ
ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ.
اما من ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ …
******


۴. تو که دانشت، خانه‌ها را استوار و راه‌ها را هموار می‌ساخت
تو که مهربانی را گسترده می‌خواستی و انسانیت را ستایش می‌کردی
هیچکس، چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله‌های رفیع عشق را
بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی‌کرد
و آنگاه که باید یاری می‌شدی، هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود
مادر جان هر روز اینجا برای من بی تو غروب جمعه شب است

******


نرفت از سرم هـــــر گز هوای تو مادرهنوز می تپد این دل برای تو مـــــــــادرچســـــــان زبان بگشایم که خجلت آهنگمنکرده ام دل و جـــــــــان را فدای تو مادرچه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدمامید قلب حزینم لــــــــــــــقای تو مـــــــادرچو شبنم است سرو برگ رنگ این گلشنمدام میشنوم من صــــــــــــــــدای تو مادردرین چمن که حضور جفاست مضمونشچه نعمت است به عـــــــــالم وفای تو مادرمــــــــــــقیم منزل عزت کسی توان گشتنکه بود حـــــــــاصل کارش رضای تو مادرنشد ز کیف و کــــــم عمر چشم ما روشنحقیقت است به هــــــــر جا صفای تو مادررموز جـــــوهر تُست ( بایزید) و( بایقرا)به این مـــــــــــــقام رسیدن عطای تو مادرنبود لایق این گنج و این کمــــــــا ل (رفیع)اگر نبود نصیبش دعــــــــــــــــــای تو مادر

******


 امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالیت را حس کردم‌
می‌دانم جای تو خوب است
و فرشته‌های آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند
آخر میدانم که بهشت زیر پای توست….
کاش فقط امروز نگاهت را داشتم
خدایا کاش فقط یک بار دیگر
آغوشش را داشتم

******



هفت روز از رفتنت گذشت….
ولی ما هنوز باور نکرده ایم رفتنت را …
هنوز باور نکرده ایم که دیگر بین ما نیستی ..‌
نمی‌خواهیم باور کنیم که دیگر در جمع ما نیستی …‌
می‌دانم که خودخواهی است …‌
می‌دانم که از این دنیا بریده بودی …‌
می‌دانم راحت شدی از این همه درد و قرص و بی خوابی …
ولی‌ای کاش بودی …

******

زندگی راه درازیست، حریفش مرگ است
عمر یک قصه و پایان ظریفش مرگ است

زندگی یک غزل نیمه تمام است ای دل
که به هر وزن بگوییم ردیفش مرگ است

******



یاد دارم کودکی بودم خردبا صدای گرم مادرهر صبحدمدر میان بستری نرم و تمیزمی گشودم چشم بر نور سفیدمی گشودم دل بر نور امیدیاد دارم سفره خانه مابوی سنت می دادداخل خانه ماجلوه ای زیبا داشتاز زن ایرانیجلوه ای از یک شمعذره ذره می سوختو نداشت پرو اییکه به آخر برسدکودکم هوش بدارقبر مادر اینجاستجای مادر خالیستدل من تنگ شدهمادرم دیگر نیست

******



دست پر مهر مادر …
تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد، باز هم از تمام دست‌ها بلندتر است
حالا که هفت روز از رفتنت می‌گذرد و تنها دلتنگی برای من باقی مانده می‌فهمم
مادر، من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم، زیر پای تو آرزو‌هایی بود
که به خاطر من از آن گذشتی، در آن دنیا حلالم کن … مرا ببخش مادر

******



این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز
مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز

******


نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم و
از کدامین گل عطرت را بجویم.
اما همین قدر می‌دانم که هنوز هم مانند کودکی عاجزانه تمنای وجودت را دارم
آرامش ابدی تو آرامش زندگیم را ربود و
اینک دلتنگی روز‌های بی تو را فقط کنار سنگی سرد که پناه ماست سپری می‌کنم
هفت روز است که آسمانی شدنت را با چشمانی اشکبار گرامی می‌دارم مادر

******

عمری صبور، درد کشیدی، چه بی صدا
یک روز عصر پریدی، چه بی صدا

راحت بخواب! ای گل نیلوفری، بخواب
ما مانده ایم و غربت بی مادری، بخواب

******



مامان خودم خوب من ای مادر محبوب من ای پناه لحظه های سخت من ای تو مادر؛مادر زیبای من ای نگاهت نغمه ساز روح من بی تو تامرز جنون تنها شدم بی تو در دیوانگی ها گم شدم بی تو سخت است زندگی در این جهان کاش میشد باتو باشمدر جنان کاش میشد بازگردی پیش من گیریٍم بازهم در آغوش و تن دست برسرکشی نازم کنی اشک غم از گونه ها پاکم کنی مادر اینجا هرچه هست بدبختی است غم فقط یک گوشه از تنهایی است غم فقط یک سایه از بی مادریست غم فقط یک لحظه از بی مادریست

******

شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد
گوهر ارزنده ای پنهان به خاک گور شد

مادری شایسته از این عالم ناپایدار
چشم خود بربست و از چشم عزیزان دور شد

******

نویسنده مطلب: G. Negar

G. Negar

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...